...Live inside of Mine


پست شده در Monday, 28 Tir 1400
views : ۶۹
Publish at : 11:43
Follow Me

𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)

 

"نمیتونی بدون تغییر دادن سرشت انسان ها، قوانین رو تغییر بدی"

 

━─━────༺༻────━─━

 

حرف جالبی بود، راستش درسته

ما ادما از تغییر میترسیم، ازش فرار میکنیم

عادتمونه که همون روتین های کسل وار گذشته هامونو ادامه بدیم

ار حرفها و کاراشون پیروی میکنیم

در حین پیروی از اونها، یه مقدار تکنولوژیم قاطیش میکنیم

مثل استفاده از تلفن، قبلا برای صحبت بود، الان برای کارهای دیگه هم استفاده میشه

همین باعث میشه که روزها تکراری بشن و همین جوری بیان و برن و زندگی یه نوجوون ایرانی با افسردگی قاطی بشه

 

چون قبلا یه کاری سود نداشته،‌پس ینی الانم نداره

تفکر انسان این طوریه

اوه نه! فلان رشته نرو بدرد نمیخوره! تو باید اینو بخونی چون خیلی پول توشه.

ما ادما شاید از حقیقت مینرسیم. برای همینه که باور چیزایی که برامون غیرقابل باوره سخته و تا حدی غیرممکن!

این مثل فلسفست

تصور کنید که یه خانواده ی سه نفره که یه بچه ی سه ساله دارن سر میز نشستن و مادرخانواده داره توی اشپزخونه غذا درست میکنه.

بهو پدر خانواده شروع ب پرواز میکنه

بچه کوچولو خیلی ذوق میکنه و میگه وای چقدر باحال! و سعی میکنه به مامانشم نشون بده ولی مادر وقتی همسرشو اون طوری میبینه غش میکنه

دلیل این ری اکشن چیه؟

به خاطر اینه که اون بچه هنوز نمیدونه انسان چه توانایی هابیی داره و چی نداره، پس فکر میکنه همه ی انسانا میتونن پرواز کنن، اما مادر فهمیده که یه ادم نمیتونه پرواز کنه و این براش روتین شده پس غش میکنه 

برای همین ماها اگه چیزی رو ببین که خارج از روتینمون باشه تردش میکنیم و میگیم دیوونست

شاید ادمای روانی توی بیمارستانا واقعا سالم باشن! ولی چون اونجا میتونن با برچسب دیوونگی هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه قضاوت بشن اونجا میمونن..

 

شایدم نه، این یه تئوریه:)

Notes ۰
پست شده در Monday, 28 Tir 1400
views : ۶۹
Publish at : 11:43
Follow Me

𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)
𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

 

"نمیتونی بدون تغییر دادن سرشت انسان ها، قوانین رو تغییر بدی"

 

━─━────༺༻────━─━

 

حرف جالبی بود، راستش درسته

ما ادما از تغییر میترسیم، ازش فرار میکنیم

عادتمونه که همون روتین های کسل وار گذشته هامونو ادامه بدیم

ار حرفها و کاراشون پیروی میکنیم

در حین پیروی از اونها، یه مقدار تکنولوژیم قاطیش میکنیم

مثل استفاده از تلفن، قبلا برای صحبت بود، الان برای کارهای دیگه هم استفاده میشه

همین باعث میشه که روزها تکراری بشن و همین جوری بیان و برن و زندگی یه نوجوون ایرانی با افسردگی قاطی بشه

 

چون قبلا یه کاری سود نداشته،‌پس ینی الانم نداره

تفکر انسان این طوریه

اوه نه! فلان رشته نرو بدرد نمیخوره! تو باید اینو بخونی چون خیلی پول توشه.

ما ادما شاید از حقیقت مینرسیم. برای همینه که باور چیزایی که برامون غیرقابل باوره سخته و تا حدی غیرممکن!

این مثل فلسفست

تصور کنید که یه خانواده ی سه نفره که یه بچه ی سه ساله دارن سر میز نشستن و مادرخانواده داره توی اشپزخونه غذا درست میکنه.

بهو پدر خانواده شروع ب پرواز میکنه

بچه کوچولو خیلی ذوق میکنه و میگه وای چقدر باحال! و سعی میکنه به مامانشم نشون بده ولی مادر وقتی همسرشو اون طوری میبینه غش میکنه

دلیل این ری اکشن چیه؟

به خاطر اینه که اون بچه هنوز نمیدونه انسان چه توانایی هابیی داره و چی نداره، پس فکر میکنه همه ی انسانا میتونن پرواز کنن، اما مادر فهمیده که یه ادم نمیتونه پرواز کنه و این براش روتین شده پس غش میکنه 

برای همین ماها اگه چیزی رو ببین که خارج از روتینمون باشه تردش میکنیم و میگیم دیوونست

شاید ادمای روانی توی بیمارستانا واقعا سالم باشن! ولی چون اونجا میتونن با برچسب دیوونگی هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه قضاوت بشن اونجا میمونن..

 

شایدم نه، این یه تئوریه:)

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)

 

"نمیتونی بدون تغییر دادن سرشت انسان ها، قوانین رو تغییر بدی"

 

━─━────༺༻────━─━

 

حرف جالبی بود، راستش درسته

ما ادما از تغییر میترسیم، ازش فرار میکنیم

عادتمونه که همون روتین های کسل وار گذشته هامونو ادامه بدیم

ار حرفها و کاراشون پیروی میکنیم

در حین پیروی از اونها، یه مقدار تکنولوژیم قاطیش میکنیم

مثل استفاده از تلفن، قبلا برای صحبت بود، الان برای کارهای دیگه هم استفاده میشه

همین باعث میشه که روزها تکراری بشن و همین جوری بیان و برن و زندگی یه نوجوون ایرانی با افسردگی قاطی بشه

 

چون قبلا یه کاری سود نداشته،‌پس ینی الانم نداره

تفکر انسان این طوریه

اوه نه! فلان رشته نرو بدرد نمیخوره! تو باید اینو بخونی چون خیلی پول توشه.

ما ادما شاید از حقیقت مینرسیم. برای همینه که باور چیزایی که برامون غیرقابل باوره سخته و تا حدی غیرممکن!

این مثل فلسفست

تصور کنید که یه خانواده ی سه نفره که یه بچه ی سه ساله دارن سر میز نشستن و مادرخانواده داره توی اشپزخونه غذا درست میکنه.

بهو پدر خانواده شروع ب پرواز میکنه

بچه کوچولو خیلی ذوق میکنه و میگه وای چقدر باحال! و سعی میکنه به مامانشم نشون بده ولی مادر وقتی همسرشو اون طوری میبینه غش میکنه

دلیل این ری اکشن چیه؟

به خاطر اینه که اون بچه هنوز نمیدونه انسان چه توانایی هابیی داره و چی نداره، پس فکر میکنه همه ی انسانا میتونن پرواز کنن، اما مادر فهمیده که یه ادم نمیتونه پرواز کنه و این براش روتین شده پس غش میکنه 

برای همین ماها اگه چیزی رو ببین که خارج از روتینمون باشه تردش میکنیم و میگیم دیوونست

شاید ادمای روانی توی بیمارستانا واقعا سالم باشن! ولی چون اونجا میتونن با برچسب دیوونگی هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه قضاوت بشن اونجا میمونن..

 

شایدم نه، این یه تئوریه:)

Notes ۰
𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)
𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

 

"نمیتونی بدون تغییر دادن سرشت انسان ها، قوانین رو تغییر بدی"

 

━─━────༺༻────━─━

 

حرف جالبی بود، راستش درسته

ما ادما از تغییر میترسیم، ازش فرار میکنیم

عادتمونه که همون روتین های کسل وار گذشته هامونو ادامه بدیم

ار حرفها و کاراشون پیروی میکنیم

در حین پیروی از اونها، یه مقدار تکنولوژیم قاطیش میکنیم

مثل استفاده از تلفن، قبلا برای صحبت بود، الان برای کارهای دیگه هم استفاده میشه

همین باعث میشه که روزها تکراری بشن و همین جوری بیان و برن و زندگی یه نوجوون ایرانی با افسردگی قاطی بشه

 

چون قبلا یه کاری سود نداشته،‌پس ینی الانم نداره

تفکر انسان این طوریه

اوه نه! فلان رشته نرو بدرد نمیخوره! تو باید اینو بخونی چون خیلی پول توشه.

ما ادما شاید از حقیقت مینرسیم. برای همینه که باور چیزایی که برامون غیرقابل باوره سخته و تا حدی غیرممکن!

این مثل فلسفست

تصور کنید که یه خانواده ی سه نفره که یه بچه ی سه ساله دارن سر میز نشستن و مادرخانواده داره توی اشپزخونه غذا درست میکنه.

بهو پدر خانواده شروع ب پرواز میکنه

بچه کوچولو خیلی ذوق میکنه و میگه وای چقدر باحال! و سعی میکنه به مامانشم نشون بده ولی مادر وقتی همسرشو اون طوری میبینه غش میکنه

دلیل این ری اکشن چیه؟

به خاطر اینه که اون بچه هنوز نمیدونه انسان چه توانایی هابیی داره و چی نداره، پس فکر میکنه همه ی انسانا میتونن پرواز کنن، اما مادر فهمیده که یه ادم نمیتونه پرواز کنه و این براش روتین شده پس غش میکنه 

برای همین ماها اگه چیزی رو ببین که خارج از روتینمون باشه تردش میکنیم و میگیم دیوونست

شاید ادمای روانی توی بیمارستانا واقعا سالم باشن! ولی چون اونجا میتونن با برچسب دیوونگی هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه قضاوت بشن اونجا میمونن..

 

شایدم نه، این یه تئوریه:)

 

"نمیتونی بدون تغییر دادن سرشت انسان ها، قوانین رو تغییر بدی"

 

━─━────༺༻────━─━

 

حرف جالبی بود، راستش درسته

ما ادما از تغییر میترسیم، ازش فرار میکنیم

عادتمونه که همون روتین های کسل وار گذشته هامونو ادامه بدیم

ار حرفها و کاراشون پیروی میکنیم

در حین پیروی از اونها، یه مقدار تکنولوژیم قاطیش میکنیم

مثل استفاده از تلفن، قبلا برای صحبت بود، الان برای کارهای دیگه هم استفاده میشه

همین باعث میشه که روزها تکراری بشن و همین جوری بیان و برن و زندگی یه نوجوون ایرانی با افسردگی قاطی بشه

 

چون قبلا یه کاری سود نداشته،‌پس ینی الانم نداره

تفکر انسان این طوریه

اوه نه! فلان رشته نرو بدرد نمیخوره! تو باید اینو بخونی چون خیلی پول توشه.

ما ادما شاید از حقیقت مینرسیم. برای همینه که باور چیزایی که برامون غیرقابل باوره سخته و تا حدی غیرممکن!

این مثل فلسفست

تصور کنید که یه خانواده ی سه نفره که یه بچه ی سه ساله دارن سر میز نشستن و مادرخانواده داره توی اشپزخونه غذا درست میکنه.

بهو پدر خانواده شروع ب پرواز میکنه

بچه کوچولو خیلی ذوق میکنه و میگه وای چقدر باحال! و سعی میکنه به مامانشم نشون بده ولی مادر وقتی همسرشو اون طوری میبینه غش میکنه

دلیل این ری اکشن چیه؟

به خاطر اینه که اون بچه هنوز نمیدونه انسان چه توانایی هابیی داره و چی نداره، پس فکر میکنه همه ی انسانا میتونن پرواز کنن، اما مادر فهمیده که یه ادم نمیتونه پرواز کنه و این براش روتین شده پس غش میکنه 

برای همین ماها اگه چیزی رو ببین که خارج از روتینمون باشه تردش میکنیم و میگیم دیوونست

شاید ادمای روانی توی بیمارستانا واقعا سالم باشن! ولی چون اونجا میتونن با برچسب دیوونگی هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه قضاوت بشن اونجا میمونن..

 

شایدم نه، این یه تئوریه:)

Notes ۰
۰ عدد کامنت تا به حال ثبت شده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">