...Live inside of Mine


پست شده در Friday, 29 Mordad 1400
views : ۱۵۹
Publish at : 07:52
Follow Me

خواب،چیزی فراتر از ماورا...:)

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)

 

تا حالا شده به خواب به چشم یه چیز ماورایی نگاه کنیم نه صرفا یه عمل عادی؟

هیچیش عادی نیست.

اینکه عملا توی خواب زمان برات سریعتر از همیشست

اگه بخوای میتونی کنترلش کنی(لوسید دریم ببینی)

میتونی باهاش توی جهانای موازی سفر کنی

از قدیمم گفتن خواب برادر مرگه

چند روز پیش داشتم توی یوتیوب میگشتم که برخوردم به تجربه ی یه سری ادمایی که لوسید دریم دیدن

اگه نمیدونید لوسید دریم چیه،‌لوسید دریم ینی وقتی داری خواب میبینی بدونی خوابی و بتونی کنترلش کنی.

همه ی این ادما گفتن که وقتی به کاراکترای خوابشون میگفتن که هی: تو کرکتر توی خواب منی و انگار میدونستن که دارن خواب میبینن

و ری اکشن همه ی کاراکترای خواب همشون یه جور بود.. 

با حالت عصبانی و تهدید امیز نگاهش میکردن و میگفتن : تو نباید اینو بدونی

و دنبالش میکردن

درست در همین لحظه از خواب میپریدن

----------------

 

این یارو که اگه راستشو بخواید یه نمه قیافشم ضایعست براتون اشنا نیست؟

سال 2008 یه نفر این نقاشی رو برای روانشناسش کشید و گفت این مرد رو توی خواباش میبینه

از نظر منطقی باید تو یه نفرو توی واقعیت ببینی که بتونی توی خوابتم ببینی ولی ان این مرد رو هیچ جا ندیده بود

اسم اختصاری این یارو رو گذاشتن "This man" 

مردم دیگه هم با دیدن عکس This man گفتن که توی خواباشون دیدنش و همیشه هم توی خواباشون مهربون بوده و هدایتشون کرده.

چیز یکسان توی همشون اینه که با اینکه این مرد رو ندیدن توی خواباشون دیدنش و این مرد کمکشون کرده، ارومشون کرده یا شادشون کرده

----------------------------------

یکی از تئوریای دیگه در مورد خواب سفر روح به اینده یا یه همچین چیزیه که اگه براتون دژاوو انتخاب افتاده باشه قشنگ میفهمینش:) برای من دژاوو خیلیی اتفاق افتاده

این تئوری میگه وقتی خوابید روح توی اینده سفر میکنه و به خاطر اینه که گاهی صحنه هایی که میبنیید تکرارین

---------------------------

------------------------

اخرین موضوع جالبی که توی اینترنت پیدا کردم ماجرای "مردی از تائورد " سال 1996 عه

سال 1996 توی فرودگاه ژاپن متصدی ها متوجه پاسپورت عحیب یه مرد میشن 

اونو پیش پلیس میبرن و میبینن که پاسپورتاش و پولاش و کارتاش همه مهر کشوری به اسم تائورد رو داره

هیچکودوم از اونا تقلبی نبودن و اون مرد با یه لحجه ی عجیبی به فرانسوی صحبت میکرد. وقتی باهاش حرف زدن اون گفت که از کشور تائورد اومده و تا حالا ده تا سفر با وفقیت به ژاپن داشته. 

تا حالا توی تاریخ ما کشوری به اسم تائورد وجود نداشته 

برای همین نقشه رو براش میارن و میپرسن تائورد کجاست؟ اون مردم بدون مکث بین مرز فرانسه و یه کشور دیگه که یادم نیست رو نشون میده و میگه اینجا

بعدشم عصبانی میشه و میگه میخواد به سفارت تائورد توی ژاپن تماس بگیرن

پلیسام الکی برای اینکه یارو اروم بشه این کارو میکنن و بعد اونو به اخرین طبقه ی یه هتل برج مانند میبرن که تا وقتی کارشون تموم شه اونجا بمونه  و جلوی در خروجی هتل سه تا مامور مسلح میزارن

اون اتاق هتل بجز یه پنجره هیچ راه خروجی نداشته ولی بعد از جند ساعت وقتی میان توی اتاق تا مرد رو ببرن میبینن که اون بدون هیچ چیزی ناپدید شده، حتی چمدوناشم نبود.

نظریه ی دانشمندا این بود که به هردلیلی برای این مرد دروازه ی بین دنیاها باز  شده و به دنیای ما کشیده شده و وقتی که از دنیای ما رفته، توی دنیای خودش ا زخواب بیدار شده و فکر میکنه که همه ی اینارو خواب دیده

تصور کنید خوابایی که میبینید واقعی باشن:)

Notes ۹
پست شده در Friday, 29 Mordad 1400
views : ۱۵۹
Publish at : 07:52
Follow Me

خواب،چیزی فراتر از ماورا...:)

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)
خواب،چیزی فراتر از ماورا...:)

 

تا حالا شده به خواب به چشم یه چیز ماورایی نگاه کنیم نه صرفا یه عمل عادی؟

هیچیش عادی نیست.

اینکه عملا توی خواب زمان برات سریعتر از همیشست

اگه بخوای میتونی کنترلش کنی(لوسید دریم ببینی)

میتونی باهاش توی جهانای موازی سفر کنی

از قدیمم گفتن خواب برادر مرگه

چند روز پیش داشتم توی یوتیوب میگشتم که برخوردم به تجربه ی یه سری ادمایی که لوسید دریم دیدن

اگه نمیدونید لوسید دریم چیه،‌لوسید دریم ینی وقتی داری خواب میبینی بدونی خوابی و بتونی کنترلش کنی.

همه ی این ادما گفتن که وقتی به کاراکترای خوابشون میگفتن که هی: تو کرکتر توی خواب منی و انگار میدونستن که دارن خواب میبینن

و ری اکشن همه ی کاراکترای خواب همشون یه جور بود.. 

با حالت عصبانی و تهدید امیز نگاهش میکردن و میگفتن : تو نباید اینو بدونی

و دنبالش میکردن

درست در همین لحظه از خواب میپریدن

----------------

 

این یارو که اگه راستشو بخواید یه نمه قیافشم ضایعست براتون اشنا نیست؟

سال 2008 یه نفر این نقاشی رو برای روانشناسش کشید و گفت این مرد رو توی خواباش میبینه

از نظر منطقی باید تو یه نفرو توی واقعیت ببینی که بتونی توی خوابتم ببینی ولی ان این مرد رو هیچ جا ندیده بود

اسم اختصاری این یارو رو گذاشتن "This man" 

مردم دیگه هم با دیدن عکس This man گفتن که توی خواباشون دیدنش و همیشه هم توی خواباشون مهربون بوده و هدایتشون کرده.

چیز یکسان توی همشون اینه که با اینکه این مرد رو ندیدن توی خواباشون دیدنش و این مرد کمکشون کرده، ارومشون کرده یا شادشون کرده

----------------------------------

یکی از تئوریای دیگه در مورد خواب سفر روح به اینده یا یه همچین چیزیه که اگه براتون دژاوو انتخاب افتاده باشه قشنگ میفهمینش:) برای من دژاوو خیلیی اتفاق افتاده

این تئوری میگه وقتی خوابید روح توی اینده سفر میکنه و به خاطر اینه که گاهی صحنه هایی که میبنیید تکرارین

---------------------------

------------------------

اخرین موضوع جالبی که توی اینترنت پیدا کردم ماجرای "مردی از تائورد " سال 1996 عه

سال 1996 توی فرودگاه ژاپن متصدی ها متوجه پاسپورت عحیب یه مرد میشن 

اونو پیش پلیس میبرن و میبینن که پاسپورتاش و پولاش و کارتاش همه مهر کشوری به اسم تائورد رو داره

هیچکودوم از اونا تقلبی نبودن و اون مرد با یه لحجه ی عجیبی به فرانسوی صحبت میکرد. وقتی باهاش حرف زدن اون گفت که از کشور تائورد اومده و تا حالا ده تا سفر با وفقیت به ژاپن داشته. 

تا حالا توی تاریخ ما کشوری به اسم تائورد وجود نداشته 

برای همین نقشه رو براش میارن و میپرسن تائورد کجاست؟ اون مردم بدون مکث بین مرز فرانسه و یه کشور دیگه که یادم نیست رو نشون میده و میگه اینجا

بعدشم عصبانی میشه و میگه میخواد به سفارت تائورد توی ژاپن تماس بگیرن

پلیسام الکی برای اینکه یارو اروم بشه این کارو میکنن و بعد اونو به اخرین طبقه ی یه هتل برج مانند میبرن که تا وقتی کارشون تموم شه اونجا بمونه  و جلوی در خروجی هتل سه تا مامور مسلح میزارن

اون اتاق هتل بجز یه پنجره هیچ راه خروجی نداشته ولی بعد از جند ساعت وقتی میان توی اتاق تا مرد رو ببرن میبینن که اون بدون هیچ چیزی ناپدید شده، حتی چمدوناشم نبود.

نظریه ی دانشمندا این بود که به هردلیلی برای این مرد دروازه ی بین دنیاها باز  شده و به دنیای ما کشیده شده و وقتی که از دنیای ما رفته، توی دنیای خودش ا زخواب بیدار شده و فکر میکنه که همه ی اینارو خواب دیده

تصور کنید خوابایی که میبینید واقعی باشن:)

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)

 

تا حالا شده به خواب به چشم یه چیز ماورایی نگاه کنیم نه صرفا یه عمل عادی؟

هیچیش عادی نیست.

اینکه عملا توی خواب زمان برات سریعتر از همیشست

اگه بخوای میتونی کنترلش کنی(لوسید دریم ببینی)

میتونی باهاش توی جهانای موازی سفر کنی

از قدیمم گفتن خواب برادر مرگه

چند روز پیش داشتم توی یوتیوب میگشتم که برخوردم به تجربه ی یه سری ادمایی که لوسید دریم دیدن

اگه نمیدونید لوسید دریم چیه،‌لوسید دریم ینی وقتی داری خواب میبینی بدونی خوابی و بتونی کنترلش کنی.

همه ی این ادما گفتن که وقتی به کاراکترای خوابشون میگفتن که هی: تو کرکتر توی خواب منی و انگار میدونستن که دارن خواب میبینن

و ری اکشن همه ی کاراکترای خواب همشون یه جور بود.. 

با حالت عصبانی و تهدید امیز نگاهش میکردن و میگفتن : تو نباید اینو بدونی

و دنبالش میکردن

درست در همین لحظه از خواب میپریدن

----------------

 

این یارو که اگه راستشو بخواید یه نمه قیافشم ضایعست براتون اشنا نیست؟

سال 2008 یه نفر این نقاشی رو برای روانشناسش کشید و گفت این مرد رو توی خواباش میبینه

از نظر منطقی باید تو یه نفرو توی واقعیت ببینی که بتونی توی خوابتم ببینی ولی ان این مرد رو هیچ جا ندیده بود

اسم اختصاری این یارو رو گذاشتن "This man" 

مردم دیگه هم با دیدن عکس This man گفتن که توی خواباشون دیدنش و همیشه هم توی خواباشون مهربون بوده و هدایتشون کرده.

چیز یکسان توی همشون اینه که با اینکه این مرد رو ندیدن توی خواباشون دیدنش و این مرد کمکشون کرده، ارومشون کرده یا شادشون کرده

----------------------------------

یکی از تئوریای دیگه در مورد خواب سفر روح به اینده یا یه همچین چیزیه که اگه براتون دژاوو انتخاب افتاده باشه قشنگ میفهمینش:) برای من دژاوو خیلیی اتفاق افتاده

این تئوری میگه وقتی خوابید روح توی اینده سفر میکنه و به خاطر اینه که گاهی صحنه هایی که میبنیید تکرارین

---------------------------

------------------------

اخرین موضوع جالبی که توی اینترنت پیدا کردم ماجرای "مردی از تائورد " سال 1996 عه

سال 1996 توی فرودگاه ژاپن متصدی ها متوجه پاسپورت عحیب یه مرد میشن 

اونو پیش پلیس میبرن و میبینن که پاسپورتاش و پولاش و کارتاش همه مهر کشوری به اسم تائورد رو داره

هیچکودوم از اونا تقلبی نبودن و اون مرد با یه لحجه ی عجیبی به فرانسوی صحبت میکرد. وقتی باهاش حرف زدن اون گفت که از کشور تائورد اومده و تا حالا ده تا سفر با وفقیت به ژاپن داشته. 

تا حالا توی تاریخ ما کشوری به اسم تائورد وجود نداشته 

برای همین نقشه رو براش میارن و میپرسن تائورد کجاست؟ اون مردم بدون مکث بین مرز فرانسه و یه کشور دیگه که یادم نیست رو نشون میده و میگه اینجا

بعدشم عصبانی میشه و میگه میخواد به سفارت تائورد توی ژاپن تماس بگیرن

پلیسام الکی برای اینکه یارو اروم بشه این کارو میکنن و بعد اونو به اخرین طبقه ی یه هتل برج مانند میبرن که تا وقتی کارشون تموم شه اونجا بمونه  و جلوی در خروجی هتل سه تا مامور مسلح میزارن

اون اتاق هتل بجز یه پنجره هیچ راه خروجی نداشته ولی بعد از جند ساعت وقتی میان توی اتاق تا مرد رو ببرن میبینن که اون بدون هیچ چیزی ناپدید شده، حتی چمدوناشم نبود.

نظریه ی دانشمندا این بود که به هردلیلی برای این مرد دروازه ی بین دنیاها باز  شده و به دنیای ما کشیده شده و وقتی که از دنیای ما رفته، توی دنیای خودش ا زخواب بیدار شده و فکر میکنه که همه ی اینارو خواب دیده

تصور کنید خوابایی که میبینید واقعی باشن:)

Notes ۹
خواب،چیزی فراتر از ماورا...:)

خواب،چیزی فراتر از ماورا...:)

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)
خواب،چیزی فراتر از ماورا...:)

 

تا حالا شده به خواب به چشم یه چیز ماورایی نگاه کنیم نه صرفا یه عمل عادی؟

هیچیش عادی نیست.

اینکه عملا توی خواب زمان برات سریعتر از همیشست

اگه بخوای میتونی کنترلش کنی(لوسید دریم ببینی)

میتونی باهاش توی جهانای موازی سفر کنی

از قدیمم گفتن خواب برادر مرگه

چند روز پیش داشتم توی یوتیوب میگشتم که برخوردم به تجربه ی یه سری ادمایی که لوسید دریم دیدن

اگه نمیدونید لوسید دریم چیه،‌لوسید دریم ینی وقتی داری خواب میبینی بدونی خوابی و بتونی کنترلش کنی.

همه ی این ادما گفتن که وقتی به کاراکترای خوابشون میگفتن که هی: تو کرکتر توی خواب منی و انگار میدونستن که دارن خواب میبینن

و ری اکشن همه ی کاراکترای خواب همشون یه جور بود.. 

با حالت عصبانی و تهدید امیز نگاهش میکردن و میگفتن : تو نباید اینو بدونی

و دنبالش میکردن

درست در همین لحظه از خواب میپریدن

----------------

 

این یارو که اگه راستشو بخواید یه نمه قیافشم ضایعست براتون اشنا نیست؟

سال 2008 یه نفر این نقاشی رو برای روانشناسش کشید و گفت این مرد رو توی خواباش میبینه

از نظر منطقی باید تو یه نفرو توی واقعیت ببینی که بتونی توی خوابتم ببینی ولی ان این مرد رو هیچ جا ندیده بود

اسم اختصاری این یارو رو گذاشتن "This man" 

مردم دیگه هم با دیدن عکس This man گفتن که توی خواباشون دیدنش و همیشه هم توی خواباشون مهربون بوده و هدایتشون کرده.

چیز یکسان توی همشون اینه که با اینکه این مرد رو ندیدن توی خواباشون دیدنش و این مرد کمکشون کرده، ارومشون کرده یا شادشون کرده

----------------------------------

یکی از تئوریای دیگه در مورد خواب سفر روح به اینده یا یه همچین چیزیه که اگه براتون دژاوو انتخاب افتاده باشه قشنگ میفهمینش:) برای من دژاوو خیلیی اتفاق افتاده

این تئوری میگه وقتی خوابید روح توی اینده سفر میکنه و به خاطر اینه که گاهی صحنه هایی که میبنیید تکرارین

---------------------------

------------------------

اخرین موضوع جالبی که توی اینترنت پیدا کردم ماجرای "مردی از تائورد " سال 1996 عه

سال 1996 توی فرودگاه ژاپن متصدی ها متوجه پاسپورت عحیب یه مرد میشن 

اونو پیش پلیس میبرن و میبینن که پاسپورتاش و پولاش و کارتاش همه مهر کشوری به اسم تائورد رو داره

هیچکودوم از اونا تقلبی نبودن و اون مرد با یه لحجه ی عجیبی به فرانسوی صحبت میکرد. وقتی باهاش حرف زدن اون گفت که از کشور تائورد اومده و تا حالا ده تا سفر با وفقیت به ژاپن داشته. 

تا حالا توی تاریخ ما کشوری به اسم تائورد وجود نداشته 

برای همین نقشه رو براش میارن و میپرسن تائورد کجاست؟ اون مردم بدون مکث بین مرز فرانسه و یه کشور دیگه که یادم نیست رو نشون میده و میگه اینجا

بعدشم عصبانی میشه و میگه میخواد به سفارت تائورد توی ژاپن تماس بگیرن

پلیسام الکی برای اینکه یارو اروم بشه این کارو میکنن و بعد اونو به اخرین طبقه ی یه هتل برج مانند میبرن که تا وقتی کارشون تموم شه اونجا بمونه  و جلوی در خروجی هتل سه تا مامور مسلح میزارن

اون اتاق هتل بجز یه پنجره هیچ راه خروجی نداشته ولی بعد از جند ساعت وقتی میان توی اتاق تا مرد رو ببرن میبینن که اون بدون هیچ چیزی ناپدید شده، حتی چمدوناشم نبود.

نظریه ی دانشمندا این بود که به هردلیلی برای این مرد دروازه ی بین دنیاها باز  شده و به دنیای ما کشیده شده و وقتی که از دنیای ما رفته، توی دنیای خودش ا زخواب بیدار شده و فکر میکنه که همه ی اینارو خواب دیده

تصور کنید خوابایی که میبینید واقعی باشن:)

 

تا حالا شده به خواب به چشم یه چیز ماورایی نگاه کنیم نه صرفا یه عمل عادی؟

هیچیش عادی نیست.

اینکه عملا توی خواب زمان برات سریعتر از همیشست

اگه بخوای میتونی کنترلش کنی(لوسید دریم ببینی)

میتونی باهاش توی جهانای موازی سفر کنی

از قدیمم گفتن خواب برادر مرگه

چند روز پیش داشتم توی یوتیوب میگشتم که برخوردم به تجربه ی یه سری ادمایی که لوسید دریم دیدن

اگه نمیدونید لوسید دریم چیه،‌لوسید دریم ینی وقتی داری خواب میبینی بدونی خوابی و بتونی کنترلش کنی.

همه ی این ادما گفتن که وقتی به کاراکترای خوابشون میگفتن که هی: تو کرکتر توی خواب منی و انگار میدونستن که دارن خواب میبینن

و ری اکشن همه ی کاراکترای خواب همشون یه جور بود.. 

با حالت عصبانی و تهدید امیز نگاهش میکردن و میگفتن : تو نباید اینو بدونی

و دنبالش میکردن

درست در همین لحظه از خواب میپریدن

----------------

 

این یارو که اگه راستشو بخواید یه نمه قیافشم ضایعست براتون اشنا نیست؟

سال 2008 یه نفر این نقاشی رو برای روانشناسش کشید و گفت این مرد رو توی خواباش میبینه

از نظر منطقی باید تو یه نفرو توی واقعیت ببینی که بتونی توی خوابتم ببینی ولی ان این مرد رو هیچ جا ندیده بود

اسم اختصاری این یارو رو گذاشتن "This man" 

مردم دیگه هم با دیدن عکس This man گفتن که توی خواباشون دیدنش و همیشه هم توی خواباشون مهربون بوده و هدایتشون کرده.

چیز یکسان توی همشون اینه که با اینکه این مرد رو ندیدن توی خواباشون دیدنش و این مرد کمکشون کرده، ارومشون کرده یا شادشون کرده

----------------------------------

یکی از تئوریای دیگه در مورد خواب سفر روح به اینده یا یه همچین چیزیه که اگه براتون دژاوو انتخاب افتاده باشه قشنگ میفهمینش:) برای من دژاوو خیلیی اتفاق افتاده

این تئوری میگه وقتی خوابید روح توی اینده سفر میکنه و به خاطر اینه که گاهی صحنه هایی که میبنیید تکرارین

---------------------------

------------------------

اخرین موضوع جالبی که توی اینترنت پیدا کردم ماجرای "مردی از تائورد " سال 1996 عه

سال 1996 توی فرودگاه ژاپن متصدی ها متوجه پاسپورت عحیب یه مرد میشن 

اونو پیش پلیس میبرن و میبینن که پاسپورتاش و پولاش و کارتاش همه مهر کشوری به اسم تائورد رو داره

هیچکودوم از اونا تقلبی نبودن و اون مرد با یه لحجه ی عجیبی به فرانسوی صحبت میکرد. وقتی باهاش حرف زدن اون گفت که از کشور تائورد اومده و تا حالا ده تا سفر با وفقیت به ژاپن داشته. 

تا حالا توی تاریخ ما کشوری به اسم تائورد وجود نداشته 

برای همین نقشه رو براش میارن و میپرسن تائورد کجاست؟ اون مردم بدون مکث بین مرز فرانسه و یه کشور دیگه که یادم نیست رو نشون میده و میگه اینجا

بعدشم عصبانی میشه و میگه میخواد به سفارت تائورد توی ژاپن تماس بگیرن

پلیسام الکی برای اینکه یارو اروم بشه این کارو میکنن و بعد اونو به اخرین طبقه ی یه هتل برج مانند میبرن که تا وقتی کارشون تموم شه اونجا بمونه  و جلوی در خروجی هتل سه تا مامور مسلح میزارن

اون اتاق هتل بجز یه پنجره هیچ راه خروجی نداشته ولی بعد از جند ساعت وقتی میان توی اتاق تا مرد رو ببرن میبینن که اون بدون هیچ چیزی ناپدید شده، حتی چمدوناشم نبود.

نظریه ی دانشمندا این بود که به هردلیلی برای این مرد دروازه ی بین دنیاها باز  شده و به دنیای ما کشیده شده و وقتی که از دنیای ما رفته، توی دنیای خودش ا زخواب بیدار شده و فکر میکنه که همه ی اینارو خواب دیده

تصور کنید خوابایی که میبینید واقعی باشن:)

Notes ۹
پست شده در Monday, 28 Tir 1400
views : ۶۹
Publish at : 11:43
Follow Me

𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)

 

"نمیتونی بدون تغییر دادن سرشت انسان ها، قوانین رو تغییر بدی"

 

━─━────༺༻────━─━

 

حرف جالبی بود، راستش درسته

ما ادما از تغییر میترسیم، ازش فرار میکنیم

عادتمونه که همون روتین های کسل وار گذشته هامونو ادامه بدیم

ار حرفها و کاراشون پیروی میکنیم

در حین پیروی از اونها، یه مقدار تکنولوژیم قاطیش میکنیم

مثل استفاده از تلفن، قبلا برای صحبت بود، الان برای کارهای دیگه هم استفاده میشه

همین باعث میشه که روزها تکراری بشن و همین جوری بیان و برن و زندگی یه نوجوون ایرانی با افسردگی قاطی بشه

 

چون قبلا یه کاری سود نداشته،‌پس ینی الانم نداره

تفکر انسان این طوریه

اوه نه! فلان رشته نرو بدرد نمیخوره! تو باید اینو بخونی چون خیلی پول توشه.

ما ادما شاید از حقیقت مینرسیم. برای همینه که باور چیزایی که برامون غیرقابل باوره سخته و تا حدی غیرممکن!

این مثل فلسفست

تصور کنید که یه خانواده ی سه نفره که یه بچه ی سه ساله دارن سر میز نشستن و مادرخانواده داره توی اشپزخونه غذا درست میکنه.

بهو پدر خانواده شروع ب پرواز میکنه

بچه کوچولو خیلی ذوق میکنه و میگه وای چقدر باحال! و سعی میکنه به مامانشم نشون بده ولی مادر وقتی همسرشو اون طوری میبینه غش میکنه

دلیل این ری اکشن چیه؟

به خاطر اینه که اون بچه هنوز نمیدونه انسان چه توانایی هابیی داره و چی نداره، پس فکر میکنه همه ی انسانا میتونن پرواز کنن، اما مادر فهمیده که یه ادم نمیتونه پرواز کنه و این براش روتین شده پس غش میکنه 

برای همین ماها اگه چیزی رو ببین که خارج از روتینمون باشه تردش میکنیم و میگیم دیوونست

شاید ادمای روانی توی بیمارستانا واقعا سالم باشن! ولی چون اونجا میتونن با برچسب دیوونگی هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه قضاوت بشن اونجا میمونن..

 

شایدم نه، این یه تئوریه:)

Notes ۰
پست شده در Monday, 28 Tir 1400
views : ۶۹
Publish at : 11:43
Follow Me

𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)
𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

 

"نمیتونی بدون تغییر دادن سرشت انسان ها، قوانین رو تغییر بدی"

 

━─━────༺༻────━─━

 

حرف جالبی بود، راستش درسته

ما ادما از تغییر میترسیم، ازش فرار میکنیم

عادتمونه که همون روتین های کسل وار گذشته هامونو ادامه بدیم

ار حرفها و کاراشون پیروی میکنیم

در حین پیروی از اونها، یه مقدار تکنولوژیم قاطیش میکنیم

مثل استفاده از تلفن، قبلا برای صحبت بود، الان برای کارهای دیگه هم استفاده میشه

همین باعث میشه که روزها تکراری بشن و همین جوری بیان و برن و زندگی یه نوجوون ایرانی با افسردگی قاطی بشه

 

چون قبلا یه کاری سود نداشته،‌پس ینی الانم نداره

تفکر انسان این طوریه

اوه نه! فلان رشته نرو بدرد نمیخوره! تو باید اینو بخونی چون خیلی پول توشه.

ما ادما شاید از حقیقت مینرسیم. برای همینه که باور چیزایی که برامون غیرقابل باوره سخته و تا حدی غیرممکن!

این مثل فلسفست

تصور کنید که یه خانواده ی سه نفره که یه بچه ی سه ساله دارن سر میز نشستن و مادرخانواده داره توی اشپزخونه غذا درست میکنه.

بهو پدر خانواده شروع ب پرواز میکنه

بچه کوچولو خیلی ذوق میکنه و میگه وای چقدر باحال! و سعی میکنه به مامانشم نشون بده ولی مادر وقتی همسرشو اون طوری میبینه غش میکنه

دلیل این ری اکشن چیه؟

به خاطر اینه که اون بچه هنوز نمیدونه انسان چه توانایی هابیی داره و چی نداره، پس فکر میکنه همه ی انسانا میتونن پرواز کنن، اما مادر فهمیده که یه ادم نمیتونه پرواز کنه و این براش روتین شده پس غش میکنه 

برای همین ماها اگه چیزی رو ببین که خارج از روتینمون باشه تردش میکنیم و میگیم دیوونست

شاید ادمای روانی توی بیمارستانا واقعا سالم باشن! ولی چون اونجا میتونن با برچسب دیوونگی هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه قضاوت بشن اونجا میمونن..

 

شایدم نه، این یه تئوریه:)

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)

 

"نمیتونی بدون تغییر دادن سرشت انسان ها، قوانین رو تغییر بدی"

 

━─━────༺༻────━─━

 

حرف جالبی بود، راستش درسته

ما ادما از تغییر میترسیم، ازش فرار میکنیم

عادتمونه که همون روتین های کسل وار گذشته هامونو ادامه بدیم

ار حرفها و کاراشون پیروی میکنیم

در حین پیروی از اونها، یه مقدار تکنولوژیم قاطیش میکنیم

مثل استفاده از تلفن، قبلا برای صحبت بود، الان برای کارهای دیگه هم استفاده میشه

همین باعث میشه که روزها تکراری بشن و همین جوری بیان و برن و زندگی یه نوجوون ایرانی با افسردگی قاطی بشه

 

چون قبلا یه کاری سود نداشته،‌پس ینی الانم نداره

تفکر انسان این طوریه

اوه نه! فلان رشته نرو بدرد نمیخوره! تو باید اینو بخونی چون خیلی پول توشه.

ما ادما شاید از حقیقت مینرسیم. برای همینه که باور چیزایی که برامون غیرقابل باوره سخته و تا حدی غیرممکن!

این مثل فلسفست

تصور کنید که یه خانواده ی سه نفره که یه بچه ی سه ساله دارن سر میز نشستن و مادرخانواده داره توی اشپزخونه غذا درست میکنه.

بهو پدر خانواده شروع ب پرواز میکنه

بچه کوچولو خیلی ذوق میکنه و میگه وای چقدر باحال! و سعی میکنه به مامانشم نشون بده ولی مادر وقتی همسرشو اون طوری میبینه غش میکنه

دلیل این ری اکشن چیه؟

به خاطر اینه که اون بچه هنوز نمیدونه انسان چه توانایی هابیی داره و چی نداره، پس فکر میکنه همه ی انسانا میتونن پرواز کنن، اما مادر فهمیده که یه ادم نمیتونه پرواز کنه و این براش روتین شده پس غش میکنه 

برای همین ماها اگه چیزی رو ببین که خارج از روتینمون باشه تردش میکنیم و میگیم دیوونست

شاید ادمای روانی توی بیمارستانا واقعا سالم باشن! ولی چون اونجا میتونن با برچسب دیوونگی هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه قضاوت بشن اونجا میمونن..

 

شایدم نه، این یه تئوریه:)

Notes ۰
𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

𝑰𝒕'𝒔 𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑻𝒉𝒆 𝑫𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔 :)
𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒊𝒏𝒈

 

"نمیتونی بدون تغییر دادن سرشت انسان ها، قوانین رو تغییر بدی"

 

━─━────༺༻────━─━

 

حرف جالبی بود، راستش درسته

ما ادما از تغییر میترسیم، ازش فرار میکنیم

عادتمونه که همون روتین های کسل وار گذشته هامونو ادامه بدیم

ار حرفها و کاراشون پیروی میکنیم

در حین پیروی از اونها، یه مقدار تکنولوژیم قاطیش میکنیم

مثل استفاده از تلفن، قبلا برای صحبت بود، الان برای کارهای دیگه هم استفاده میشه

همین باعث میشه که روزها تکراری بشن و همین جوری بیان و برن و زندگی یه نوجوون ایرانی با افسردگی قاطی بشه

 

چون قبلا یه کاری سود نداشته،‌پس ینی الانم نداره

تفکر انسان این طوریه

اوه نه! فلان رشته نرو بدرد نمیخوره! تو باید اینو بخونی چون خیلی پول توشه.

ما ادما شاید از حقیقت مینرسیم. برای همینه که باور چیزایی که برامون غیرقابل باوره سخته و تا حدی غیرممکن!

این مثل فلسفست

تصور کنید که یه خانواده ی سه نفره که یه بچه ی سه ساله دارن سر میز نشستن و مادرخانواده داره توی اشپزخونه غذا درست میکنه.

بهو پدر خانواده شروع ب پرواز میکنه

بچه کوچولو خیلی ذوق میکنه و میگه وای چقدر باحال! و سعی میکنه به مامانشم نشون بده ولی مادر وقتی همسرشو اون طوری میبینه غش میکنه

دلیل این ری اکشن چیه؟

به خاطر اینه که اون بچه هنوز نمیدونه انسان چه توانایی هابیی داره و چی نداره، پس فکر میکنه همه ی انسانا میتونن پرواز کنن، اما مادر فهمیده که یه ادم نمیتونه پرواز کنه و این براش روتین شده پس غش میکنه 

برای همین ماها اگه چیزی رو ببین که خارج از روتینمون باشه تردش میکنیم و میگیم دیوونست

شاید ادمای روانی توی بیمارستانا واقعا سالم باشن! ولی چون اونجا میتونن با برچسب دیوونگی هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه قضاوت بشن اونجا میمونن..

 

شایدم نه، این یه تئوریه:)

 

"نمیتونی بدون تغییر دادن سرشت انسان ها، قوانین رو تغییر بدی"

 

━─━────༺༻────━─━

 

حرف جالبی بود، راستش درسته

ما ادما از تغییر میترسیم، ازش فرار میکنیم

عادتمونه که همون روتین های کسل وار گذشته هامونو ادامه بدیم

ار حرفها و کاراشون پیروی میکنیم

در حین پیروی از اونها، یه مقدار تکنولوژیم قاطیش میکنیم

مثل استفاده از تلفن، قبلا برای صحبت بود، الان برای کارهای دیگه هم استفاده میشه

همین باعث میشه که روزها تکراری بشن و همین جوری بیان و برن و زندگی یه نوجوون ایرانی با افسردگی قاطی بشه

 

چون قبلا یه کاری سود نداشته،‌پس ینی الانم نداره

تفکر انسان این طوریه

اوه نه! فلان رشته نرو بدرد نمیخوره! تو باید اینو بخونی چون خیلی پول توشه.

ما ادما شاید از حقیقت مینرسیم. برای همینه که باور چیزایی که برامون غیرقابل باوره سخته و تا حدی غیرممکن!

این مثل فلسفست

تصور کنید که یه خانواده ی سه نفره که یه بچه ی سه ساله دارن سر میز نشستن و مادرخانواده داره توی اشپزخونه غذا درست میکنه.

بهو پدر خانواده شروع ب پرواز میکنه

بچه کوچولو خیلی ذوق میکنه و میگه وای چقدر باحال! و سعی میکنه به مامانشم نشون بده ولی مادر وقتی همسرشو اون طوری میبینه غش میکنه

دلیل این ری اکشن چیه؟

به خاطر اینه که اون بچه هنوز نمیدونه انسان چه توانایی هابیی داره و چی نداره، پس فکر میکنه همه ی انسانا میتونن پرواز کنن، اما مادر فهمیده که یه ادم نمیتونه پرواز کنه و این براش روتین شده پس غش میکنه 

برای همین ماها اگه چیزی رو ببین که خارج از روتینمون باشه تردش میکنیم و میگیم دیوونست

شاید ادمای روانی توی بیمارستانا واقعا سالم باشن! ولی چون اونجا میتونن با برچسب دیوونگی هر حرفی میخوان بزنن بدون اینکه قضاوت بشن اونجا میمونن..

 

شایدم نه، این یه تئوریه:)

Notes ۰